خرید و فروش در زمان اشباع بازار

بهترین زمان فروش خودرو چه وقت است؟
دیگر همه ما می دانیم که خودرو برای ما در ایران یک کالای سرمایه ای است و با دست دوم شدن خودرو نه تنها قیمت آن کاهش نمی یابد بلکه با توجه به اتفاقات و رویدادهای سیاسی و اقتصادی در داخل و خارج قیمت آن افزایش هم دارد؛ منتها باید دانست که بهترین زمان برای فروش خودرو چه وقت است تا بتوانیم در فروش خودرو سود کنیم، به زبان دیگر باید بازار را خوب بشناسیم.
بعضی از کارشناسان خودرو معتقدند که فروش خودروهای کارکرده در نوسانات کار اشتباهی است چرا که خرید خودروی بهتر عملا امکانپذیر نیست و اگر مشتری قادر به پرداخت مابهالتفاوت خودروی خود با مدل صفر خودروی بعدی نباشد، به دلیل عدم عرضه خودروهای با کیفیت و بدون مشکل در بازار خودروهای کارکرده، متضرر می شود و خودروی بدون مشکل خود را با یک خودروی مشکلدار تعویض خواهد کرد!
از سوی دیگر این کارشناسان به افرادی که دارای خودروی مشکلدار هستند پیشنهاد میکنند که از وضعیت پیش آمده برای نقد کردن خودرویشان بهره ببرند چرا که دلالان مشتاقانه منتظر خریداری این خودروها به قیمت مناسب هستند!
عدهای دیگر از کارشناسان هم معتقدند که فروش خودرو در وضعیت کنونی بهترین راه حل برای صاحبان خودروهای کارکرده است چرا که به دلیل همین نوسانات میتوانند از طرحهای فروش با قیمت رسمی کارخانهها استفاده کنند و خودروهای خود را به یک خودرو بهتر تبدیل کنند. به خرید و فروش در زمان اشباع بازار طور مثال پرایدی که با مدل ۸۹ خریداری کردهاند و برای آن پولی در حدود ۱۰ میلیون پرداخت کرده بودند در حال حاضر بسیار ارزش پیدا کرده و با فروش آن میتوانید در طرح پیش فروش سایپا شرکت کرده و به راحتی حواله یک خودروی صفر را صاحب شوید!
اما اگر قصد فروش خودرو خود را دارید و نگران ضرر کردن در این شرایط هستید به نکات زیر توجه کنید تا معامله بهتری داشته باشید.
بهترین زمان فروش خودرو
۱. برای فروش خودرو فصل مناسب را در نظر بگیرید
متخصصین در حوزه فروش خودرو معتقدند که انتخاب فصل مناسب برای فروش آن تاثیر بسیار زیادی بر روی قیمت نهایی خودرو و آسانی یا سختی فروش آن میگذارد.
بهترین زمان فروش خودرو، بهار و تابستان است.
نخستین دلیل این است که فرآیند خرید خودرو بسیار زمانبر است و در فصل سرما ملاقات با فروشنده و تست خودرو برای خریداران به احتمال بسیار زیادی دشوار است.
دومین دلیل نیز این است که در فصل سرما بخصوص زمستان که اکثر مردم مشغول خرید عید و آماده شدن برای سال جدید و همچنین سفرهای نوروز هستند، آنقدرها جیبشان پرپول نیست که بخواهند خودرو بخرند که البته درصد بسیار بسیار کمی هم اینکار را میکنند. اما برعکس در تابستان و اواخر بهار که خانوادهها در پی محیا شدن برای تعطیلات تابستانی هستند، و عده خیلی زیادی نیز دلشان میخواهد سفرهای تابستانی یا گشت و گذار خود را با خودرو جدید آغاز کنند.
سومین و آخرین دلیل تاثیر فصل بر روی فروش خودرو این است که در بعضی از ماههای سال، تعداد خودروهایی که برای فروش گذاشته میشود، افزایش پیدا کرده و در نتیجه بازار با کاهش قیمت خودرو مواجه میشود که البته این اتفاق برای فروشندگان خوشاید و دلچسب نیست.
۲. وضعیت تقاضا در بازار خودرو را در نظر داشته باشید
در چند ماه گذشته، قیمت خودرو دچار نوسانات شدیدی شد که احتمالا نیز این روند افزایشی قیمت خودرو ادامه پیدا خواهد کرد. این یعنی تعداد زیادی از افراد که خودرو خود را زمان ارزانی خودرو خریدهاند، ممکن است برای کسب سود بیشتر خودرو خود را به فروش بگذارند. این بدان معنا است که افزایش تعداد خودروهای برای فروش، و اشباع شدن بازار از خودروهای کارکرده، نهایتا نتیجهای جز کاهش ارزش خودروی کار کرده نخواهد داشت.
بنابراین ضروری است تا بازار خودرو را زیر نظر داشته و زمانی اقدام به فروش خودروی خود کنید که تقاضا برای آن زیاد شده باشد، نه زمانی که بهدلیل اشباع بازار از خودروی کارکرده قیمت خودرو کاهش یافته باشد.
۳. خودرو را با تغییر نیاز عوض کنید
یکیدیگر از بهترین زمان های فروش خودرو، زمانی است که نیازهای شما تغییر کند. عواملی چون: تشکیل خانواده، وجود بچهها، رسیدن سن آنها به سن مدرسه رفتن، تغییر فاصله منزل شما تا محل کار و یا حتی محل زندگی میتوانند بهطور کلی نیازهای شما و انتظاراتی که از یک خودرو دارید را تغییر دهد. احتمالا با خود فکر میکنید که بهتر است کمی صبر کرده و بعدا خودروی خود را تغییر دهید، ولی حقیقت این است که هرقدر بیشتر در فروش خودرو خود تعلل کنید، ارزش خودروی شما بیشتر کاهش مییابد.
۴. پیش از بالا رفتن کارکرد خودرو آن را بفروشید
میتوان گفت که هنگام کارشناسی خودرو و تعیین قیمت خودرو، مهمترین عامل، میزان کارکرد خودرو است. معمولا خودروها پس از گذشتن از مرز ۱۶۰ هزار کیلومتر کارکرد، دچار افت شدید قیمت میشوند. به گفته برخی کارشناسان، گذشتن کارکرد خودرو از مرز ۹۵ هزار کیلو متر نیز باعث کاهش قیمت خودرو میشود. پس درواقع به پایان رسیدن گارانتی خودرو با گذشتن از مرز مشخصی از کارکرد نیز یکی از دلایلی است که باعث میشود تا خودرو قیمت پایینی پیدا کند.
معمولا زمانی که خودرو ها به مرز ۹۵ تا ۱۰۰ هزارکیلومتر میرسند، نیاز به تعمیرات زیاد و تعویض قطعات خواهند داشت و این تعمیرات و تعویض قطعات نیز باعث تشدید کاهش ارزش خودرو میشوند. بنابراین بهتر است که پیش از آنکه خودروی شما مستهلک شود، آن را به فروش برسانید.
۵. خودرو خودر را وقتی سالم است بفروشید
افراد زیادی هستند که صبر میکنند تا خودرویشان دچار آسیبهای فنی شود و بعد سعی در فروش آن میکنند. این تفکر یکی از اشتباهات بزرگ است که هنگام فروش خودرو ممکن است به ذهن هر کسی برسد. فروش خودرو هنگامی که هنوز برایش مشکل خاصی رخ نداده است بهترین زمان فروش خودرو است. هنگام کارشناسی و قیمتگذاری خودرو، خرابیها تاثیر زیادی بر روی کاهش ارزش خودرو گذاشته و برای خریداران منصفانه به نظر نمیرسد که خودرویی که به تعمیرات گسترده نیاز دارد را خریداری کنند.
خرید و فروش در زمان اشباع بازار
در ادامه بررسی اصطلاحات و کلمات خاص دنیای کریپتو و بازار سرمایه، به کلمه و اصطلاح Oversold میرسیم!
اوورسولد اصطلاحی است که نشان می دهد یک دارایی مثلا بیت کوین، با قیمتی کمتر از ارزش واقعی خود به فروش می رسد. در واقع این اصطلاح به معنی بالا رفتن بسیار زیاد حجم فروش یک سهام یا رمزارز است.
در این شرایط به نظر می رسد که سرعت فروش و کاهش قیمت دارایی یا کوین مورد نظر بیش از حد بالا یا غیر طبیعی است.
تحلیلگران بازارهای مالی، از شرایط پیش آمده برای هر دارایی یا کلیت بازار، تحلیل های متفاوتی ارائه می دهند و سعی می کنند از همه شرایط برای بهبود تحلیل خود استفاده کنند.
مثلا در زمان اوورسولد یا اشباع فروش، معتقدند که این فشار فروش برای خروج آخرین دسته از فروشندگان بوده و به نظر می رسد که پس از این اشباع فروش، سهم یا دارایی مسیر معکوسی را انتخاب کند. در واقع تحلیلگران با بهره گیری از کلمه (اگر) بازار را رصد و تحلیل می کنند. مثلا می گویند: اگر این فشار فروش تا فلان سطح ادامه داشته و به عدد فلان برسد، سهم مسیر خود را تغییر خواهد داد.
شاخص هایی فنی متداولی که برای نشان دادن وضعیت فروش بیش از حد استفاده می شود، شامل شاخص مقاومت نسبی یا RSI و باندهای بولینگر است. اندیکاتور RSI از یک نوسانگر حرکت برای ارزیابی سرعت و نوسان قیمت استفاده می کند. باندهای بولینگر نیز از یک باند پایین، میانی و بالای تشکیل شده است.
در باندهای بولینگر باند متوسط به میانگین متحرک دارایی اشاره دارد. در حالیکه باندهای پایین و بالا انحراف قیمت استاندارد را نسبت به باند میانی ثبت می کنند. وقتی مقادیر به سمت باند فوقانی تغییر مسیر می دهند، یک شرایط فروش بیش از حد رخ داده است. جدای از شاخص های فنی، می توان با استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی، شرایط فروش بیش از حد را نیز تا حدی نشان داد. شاخص های اساسی به قیمت های فعلی و گذشته متکی هستند.
استفاده از اندیکاتور باند بولینگر برای ارزیابی روند بازار
باندهای بولینگر یک نوع اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال هستند و در خیلی از بازارها از جمله بازار بورس، آتی و ارزها کاربرد زیادی دارند. این باندها که در دهه 1980 میلادی توسط جان بولینگر طراحی شدند، دیدگاه منحصربفردی نسبت به قیمت و نوسان بیتکوین ایجاد میکنند. باندهای بولینگر کاربرد زیادی دارند مثل تعیین سطوح اشباع خرید و اشباع فروش، ابزاری برای دنبال کردن روند و نظارت بر بریک اوتها.
نکات کلیدی
- باندهای بولینگر ابزار معاملاتی هستند که برای تعیین نقاط ورود و خروج به معامله استفاده میشوند.
- معمولاً از این باندها برای تعیین شرایط اشباع خرید و اشباع فروش استفاده میشود.
- تنها در نظر گرفتن باندهای بولینگر برای اجرای معامله، یک استراتژی پرخطر است چون این اندیکاتور متمرکز بر نوسان و قیمت است و خیلی خرید و فروش در زمان اشباع بازار از اطلاعات مرتبط دیگر را نادیده میگیرد.
- باندهای بولینگر ابزار معاملاتی نسبتاً سادهای هستند و بین تریدرهای خانگی و حرفهای محبوبیت زیادی دارند.
محاسبات باندهای بولینگر
باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شده اند. در یکی از پرکاربردترین روشهای محاسبه، از یک میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده میشود. باند بالایی با در نظر گرفتن باند وسطی و اضافه کردن دو برابر انحراف معیار روزانه به آن محاسبه میشود. باند پایینی با در نظر گرفتن باند وسطی منهای دو برابر انحراف معیار روزانه محاسبه میشود.
فرمول باند بولینگر به این صورت محاسبه میشود:
که در اینجا BOLU باند بولینگر بالایی، BOLD باند بولینگر پایینی، MA میانگین متحرک، TP قیمت تیپیکال (جمع اوج، کف و نرخ بستن شدن تقسیم بر سه)، n تعداد روزها در دوره هموارسازی، m تعداد انحراف معیارها و σ[TP,n] انحراف معیار خرید و فروش در زمان اشباع بازار روی n دوره اخیر از TP است.
استراتژی اشباع خرید و اشباع فروش
یکی از روشهای پرکاربرد برای استفاده از باندهای بولینگر، تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش در بازار است. وقتی نمودار قیمت یک دارایی از باند بولینگر پایینی خارج میشود، احتمالاً قیمت بیش از حد خرید و فروش در زمان اشباع بازار ریزش کرده و به زودی جهش خواهد داشت. از طرفی وقتی خط نمودار قیمت از باند بولینگر بالایی خارج شود، احتمالاً بازار در وضعیت اشباع خرید قرار داشته و به زودی یک پول بک خواهیم داشت.
استفاده از اندیکاتورهای اشباع خرید/ اشباع فروش متکی بر مفهوم معکوس شدن میانگین قیمت است. بر اساس این اصل اگر نمودار قیمت به صورت چشمگیری از میانگین یا میانه فاصله بگیرد، در نهایت باز هم به قیمت میانگین برخواهد گشت.
باندهای بولینگر، ارزهایی که فاصله چشمگیری با میانگین پیدا کرده اند را شناسایی میکنند.
در بازارهایی با رنج محدود، استراتژیهای معکوس شدن میانگین میتوانند کارآمد باشند چون در این بازارها نمودار قیمت مثل یک توپ بین دو باند حرکت میکند. اما اندیکاتور باند بولینگر همیشه هم سیگنال خرید و فروش دقیقی ایجاد نمیکند. مثلاً در یک روند قوی، احتمال اینکه تریدر معاملاتی روی سمت اشتباهی از نمودار قرار دهد وجود دارد چون ممکن است اندیکاتور به سرعت و پشت سر هم سیگنالهای اشباع خرید یا اشباع فروش را نشان دهد.
تریدرها میتوانند برای بهبود این شرایط، جهت کلی نمودار قیمت را در نظر بگیرند و بعد فقط سیگنالهایی را در نظر بگیرند که تریدر را با روند همسو میکنند. مثلاً اگر روند کند است، هنگام لمس نمودار قیمت با باند بالایی، تنها پوزیشنهای Short در نظر گرفته میشود. باز هم در صورت تمایل میتوان از باند پایینی به عنوان سیگنال خروج استفاده کرد اما یک پوزیشن long جدید باز نمیشود چون این کار یعنی حرکت کردن بر خلاف روند.
ایجاد چند باند برای دید بهتر
به گفته جان بولینگر "تگهای باندها فقط تگ هستند نه سیگنال." یک تگ (یا برخورد) با باند بولینگر بالایی به خودی خود سیگنال فروش محسوب نمیشود. تگ باند بولینگر پایینی به خودی خود سیگنال خرید محسوب نمیشود. نمودار قیمت در اغلب مواقع میتواند به اصطلاح روی باند راه برود. در چنین بازارهایی تریدرهایی که دائماً سعی به فروش در اوج یا خرید در کف دارند با تعداد بی شماری حد توقف طاقت فرسا روبرو میشوند یا حتی بدتر با حرکت بیشتر قیمت و دور شدن آن از نقطه ورود اصلی با ضرر چشمگیر مواجه میشوند.
می توان گفت که روش بهتر برای اجرای معامله بر اساس باند بولینگر، استفاده از آن برای ارزیابی روند است.
باندهای بولینگر در اصل فاصله گرفتن را خرید و فروش در زمان اشباع بازار مشخص میکنند و به همین دلیل برای تشخیص وضعیت روند مناسب هستند. با ایجاد دو مجموعه باند بولینگر که یکی با استفاده از "یک انحراف معیار" و دیگری با استفاده از تنظیم متداول تر یعنی "دو انحراف معیار" ایجاد شده باشد، میتوانیم نسبت به قیمت دیدگاه کاملاً جدیدی پیدا کنیم. به خروجی این کار باندهای باند بولینگر گفته میشود.
در نمودار پایین مشاهده میشود که هر زمان نمودار قیمت بین باند بولینگر بالایی + یک انحراف معیار و + 2 انحراف معیار از میانگین باقی میماند، روند رو به صعود است بنابراین میتوانیم این کانال را به عنوان محدوده خرید تعریف کنیم. بالعکس اگر کانالهای قیمت بین باندهای بولینگر -1 انحراف معیار و -2 انحراف معیار باشند، به آن محدوده فروش میگوییم. در نهایت اگر نمودار قیمت بین باند +1 انحراف معیار و باند -1 انحراف معیار باقی میماند، یعنی وضعیت خنثی دارد و میتوان گفت در محدودهای نامعین هستیم.
با افزایش و کاهش نوسان، باندهای بولینگر به صورت پویا متناسب با افزایش و کاهش قیمت تطبیق پیدا میکنند. بنابراین این باندها به صورت طبیعی و همگام با پرایس اکشن وسیع تر و باریک تر میشوند و شاخص بسیار دقیقی برای ارزیابی روند تشکیل میدهند.
ابزاری برای تریدرهای روند
پس از مشخص کردن قوانین پایه باندهای باند بولینگر، حالا میتوانیم نحوه استفاده از این اندیکاتور توسط تریدرهای روند که به دنبال بهره برداری از مومنتوم هستند و تریدرهای مبتنی بر محو شدگی روند که به دنبال بهره برداری از خستگی یا معکوس شدگی روند هستند، را بررسی کنیم. با توجه به همان مثال بالا میتوان دید که تریدرهای روند، زمان ورود قیمت به محدوده خرید وارد پوزیشن long میشوند. از آنجایی که باندهای باند بولینگر بیشتر پرایس اکشن که حالت صعودی دارد را پوشش میدهند، چنین تریدرهایی در معامله خواهند ماند.
در رابطه با نقطه خروج، شرایط برای هر تریدری متفاوت است اما یکی از روشهای منطقی این است که اگر کندل روی نمودار کندل استیک قرمز شد و بیش از 75 درصد بدنه آن زیر محدوده خرید قرار داشت، معامله long بسته شود. با استفاده از قانون 75 درصد، در این نقطه نمودار به وضوح خارج از روند است اما چرا اصرار میکنیم که کندل هم باید قرمز شود؟ این کار برای پیشگیری از خروج معامله گران مبتنی بر روند از پوزیشن خودشان، به دلیل یک حرکت سریع که در انتهای دوره معاملاتی دوباره به وضعیت قبل برمی گردد، انجام میشود.
در نمودار زیر توجه کنید که تریدر چگونه میتواند با بخش عمدهای از روند صعودی همگام بماند و تنها زمانی از پوزیشن خارج شود که نمودار قیمت شروع به تحکیم در بالای محدوده جدید میکند.
باندهای باند بولینگر برای تریدرهایی که به دنبال بهره برداری از خستگی روند هستند هم مفید است و به آنها کمک میکند چرخش قیمت را تشخیص دهند. اما دقت داشته باشید که اجرای معامله در جهت عکس روند نیاز به حاشیه خطای بسیار بزرگتری دارد چون معمولاً خط روند چندین بار برای تداوم روند جاری تلاش میکند تا اینکه در نهایت معکوس شود.
در مثال پایین مشاهده میشود که تریدرهایی که بر اساس محو شدن روند (یا استراتژی ضد روند) کار میکنند، با استفاده از باندهای باند بولینگر میتوانند به سرعت اولین سرنخ از ضعیف شدن روند را مشاهده کنند. ممکن است چنین تریدرهایی با دیدن خارج شدن نمودار قیمت از کانال روند تصمیم بگیرند که با ورود به پوزیشن Short در برخورد بعدی با باند بولینگر بالایی، به روش کلاسیک از باندهای بولینگر استفاده کنند.
در رابطه با نقطه حد توقف، قرار دادن این حد درست بالای نقطه اوج سوئینگ روش مطمئنی است چون معمولاً قیمت در این محدوده نوسان زیادی دارد به این دلیل که خریداران سعی میکنند روند جاری را گسترش دهند. در عوض گاهی اوقات خوب است که عرض محدودهی موسوم به "سرزمین هیچکس" (فاصله بین +1 و -1 انحراف معیار) را ارزیابی کرده و آن را به باند بالایی اضافه کنیم. تریدرها میتوانند با استفاده از نوسان بازار برای تنظیم سطح حد توقف، از خروج زودهنگام پیشگیری کرده و زمانی که قیمت شروع به سقوط کرد، باز هم در پوزیشن Short بمانند.
استراتژی جمع شدگی (اسکوئیز) باندهای بولینگر
یکی دیگر از استراتژیهای استفاده از باند بولینگر، استراتژی اسکوئیز است. اسکوئیز زمانی رخ میدهد که نمودار قیمت حرکت شدیدی داشته و بعد شروع به حرکت افقی در یک خرید و فروش در زمان اشباع بازار محدوده تحکیم فشرده میکند.
تریدر میتواند به صورت بصری تشخیص دهد که چه زمان یک دارایی در وضعیت تحکیم قرار دارد چون در این حالت باندهای بالایی و پایینی به یکدیگر نزدیک میشوند. این یعنی نوسان دارایی مورد نظر کاهش یافته است. پس از یک دوره تحکیم، معمولاً نمودار قیمت یک حرکت بزرگتر در یک جهت (در حالت ایده آل، با حجم زیاد) انجام میدهد. افزایش حجم هنگام وقوع بریک اوت نشان میدهد که تریدرها معتقدند نمودار قیمت در جهتی مشابه بریک اوت حرکت خواهد کرد.
زمانی که نمودار قیمت از باند بالایی یا پایینی عبور میکند، تریدرها دارایی مورد نظر را به ترتیب خریده یا میفروشند. سفارش حد توقف معمولاً خارج از تحکیم روی جهت مخالف بریک اوت قرار میگیرد.
مقایسه بولینگر و کلتنر
اندیکاتورهای باند بولینگر و کانالهای کلتنر با هم تفاوت دارند اما شبیه هم هستند.
باند بولینگر از انحراف معیار دارایی مورد نظر استفاده میکند اما کانالهای کلتنر از میانگین محدوده واقعی (ATR) که نوسان را بر اساس محدوده معاملات سهام ارزیابی میکند. به غیر از شیوه ایجاد، تفسیر این دو تقریباً به یک صورت است.
نمی توان گفت که یکی از این اندیکاتورهای تکنیکال از دیگری بهتر است بلکه خود تریدرها باید تصمیم بگیرند که برای استراتژی مد نظر آنها کدام روش مناسب تر است.
از آنجایی که کانالهای کلتنر به جای انحراف معیار از میانگین محدوده واقعی استفاده میکنند، نسبت به باند بولینگر سیگنالهای خرید و فروش بیشتری ایجاد میکنند.
جمع بندی
اندیکاتور باند بولینگر کاربردهای مختلفی دارد از جمله تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش. تریدرها میتوانند چند باند مختلف را اضافه کنند که به تشخیص قدرت حرکات قیمت کمک میکند. یکی دیگر از روشهای استفاده از باندها، بررسی فشرده شدن محدوده نوسان است. معمولاً پس از این انقباضها یک بریک اوت قیمت چشمگیر ایجاد میشود (در حالت ایده آل با حجم بالا). نباید اندیکاتور باند بولینگر را با کانال کلتنر اشتباه گرفت. گرچه این دو اندیکاترو شبیه هم هستند اما دقیقاً یکسان نیستند.
دوعلتی که نباید از تحلیل اندیکاتوری و مشتقات قیمتی استفاده کرد!
دوعلتی که نباید در تحلیل از اندیکاتور و مشتقات قیمتی استفاده کرد!
تحلیل اندیکاتوری مشتقی از قیمت است و همیه نسبت به آن یک گام عقب تر است.
از حرکات قیمت نیز موارد زیر مشتق میشوند:
حالا ما، بهعنوان فردی منطقی در بازارهای مالی، باید به قیمت که علت است توجه کنیم یا به مشتقات قیمت که معلول است؟ مشخصا تمام مشتقات قیمت مانند یک تابع عمل میکنند؛ یعنی ورودی که قیمت است در تابع میرود و یکسری عملیات ریاضی روی آن صورت میگیرد و خروجی این تابع برای تحلیلگر تکنیکال، معیار تصمیمگیری است.
از فرمول اندیکاتورها و اسیلاتورها کاملاً مشخص است که خروجی این ابزارهای پیچیده با تأخیر همراه است.
حالا بیاییم نواحی اشباع خرید و فروش را راستی آزمایی کنیم.
اکثر اندیکاتورها نواحی اشباع دارند. تحلیلگرانی که با ابزار تکنیکالی کار میکنند( تحلیل اندیکاتوری) ، معتقدند که وقتی اندیکاتورها به نواحی اشباع خرید میرسند، بهنوعی خریداران در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم افت خواهد کرد، پس خود را آماده فروش میکنند؛ و وقتی اندیکاتورها به نواحی اندیکاتور اشباع فروش میرسند، بهنوعی فروشندگان در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم رشد میکند پس خود را آماده خرید میکنند.
نمودار بالا به ۳ ناحیه a, b, c تقسیمشده و منطقه اشباع خرید در اسیلاتور RSI را با کادر مشخص کردهایم.
قیمت در ناحیه a 21 روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
قیمت در ناحیه b 7 روز کاری در زیر منطقه اشباع خرید (کادر را به سمت پایین شکسته) بوده است.
قیمت در ناحیه c، ۱۵روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
بنابراین قیمت در ناحیه a، ۲۱ روز کاری در رشد بوده است. بااینکه قیمت در منطقه اشباع خرید است
(بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند) و زمان کوتاهی قیمت از ناحیه اشباع خرید خارجشده؛ ولی قیمت افت خاصی نکرده است. زمانی که قیمت وارد ناحیه c میشود بااینکه در منطقه اشباع خرید بوده، در ۱۵ روز کاری رشد سهمگینی کرده است، (بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند).
از این اتفاقات در دنیای بازارهای مالی بسیار رخ میدهد.
چهار دلیل که تأیید گرفتن بیشازحد در تحلیلگری منجر به زیان میشود و پنج خصوصیت خرید و فروش در زمان اشباع بازار خرید و فروش در زمان اشباع بازار یک روش تحلیل گری کارا؟
در نمودار قبل، حرکت نمودار قیمت طلای ۱۸ عیار را در ۱۰ ماه مشخص کرده است. همانطور که در اسیلاتور RSI نشان دادهایم، قیمت در این حدود ۱۱ ماه، در ناحیه اشباع خرید بوده است؛ یعنی از دید تحلیلگر تکنیکالی خرید در این ناحیه بههیچوجه منطقی نیست و حتی او نیمنگاهی به فروش هم دارد ولی در بازار واقعی طی ۱۰ ماه قیمت طلا از گرمی ۱۲۴٫۰۰۰ تومان به ۵۶۰٫۰۰۰ تومان رسیده است.
بنابراین معامله گران تکنیکال که در این بازه ۱۰ ماهه با این نوع اسیلاتورها کار میکردند:خرید و فروش در زمان اشباع بازار
- اگر در بازار ۲ طرفه و اهرمی کار میکردند، بهاحتمالزیاد ورشکسته میشدند.
- اگر در بازار سنتی (یکطرفه و بدون اهرم) کار میکردند، از این سود فوقالعاده جا میماندند.
نتیجه گیری
۱-صحت اندیکاتورها در هاله ای از ابهام است.
وقتی با چند اندیکاتور کار میکنیم، در بسیاری از موارد، سیگنالهای ناهمگن داده و تحلیلگر را دچار سردرگمی میکنند.
وقتی سه اندیکاتور را باهم بررسی میکنیم، با مواردی مواجه میشویم که مثلا یکی از اندیکاتور سیگنال خرید به نام rsi اندیکاتور است که سیگنال خرید میدهد، اندیکاتور MACD سیگنال فروش میدهد و اندیکاتور STOCHACTIC دستور صبر کردن میدهد؛ و قطعاً معاملهگر را در تصمیمگیری نهایی دچار چالش میکنند.
۲-اندیکاتورها ابزاری نامناسب برای حال بازار
تحلیل اندیکاتوری با استفاده از دادههای پیشین( پیشفرض چهارده روز گذشته) دادههای حال را میسازند و این دادهها برای معاملهگر تکنیکال معیار تصمیمگیری هستند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که هرلحظه بهواسطه اخبار متأثر میشود. حال اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکالی که با دادههای پیشین کار میکنند، آیا میتوانند بااعتبار بالایی حرکات قیمت در حال بازار را پیشبینی کنند؟
همچنین در ادامه مقاله فیلتر مکدی ، تحلیل تکنیکال و حرکات و الگوهای قیمتی را هم مطالعه کنید
خرید و فروش در زمان اشباع بازار
در جلسه چهلم در مورد شاخص قدرت نسبی ، اشباع خرید اشباع فروش و تشخیص روند صحبت می کنیم.
شاخص قدرت نسبی RSI
یکی از اسیلاتورهایی که بسیار استفاده میشه و جزء اسیلاتورهای اصلی هستش شاخص قدرت نسبی Related Strength Index یا RSI هست. این اسیلاتور بر اساس اسیلاتور جنبش یا Momentum کار میکنه نرخ تغییرات رو نشون میده که اشباع به چه صورتی هست اشباع در خرید و فروش رو نشون میده.
اشباع خرید Over Bought
اشباع خرید یا Over Bought هستش که بیش از اندازه خرید انجام شده و زمانی هستش که خریداران اقدام به بستن معاملات در سود میکنن و در اسیلاتور مربوطه زمانی هستش که قیمت به بالای level هفتاد وارد میشه و زمانی که از منطقه هفتاد به سمت پایین قطع کرد ما اقدام به فروش میکنیم یعنی تا زمانی که منطقه تا بالای هفتاد هستش هیچ کاری نمیکنیم و زمانی که هفتاد به پایین رو قطع کرد اقدام به فروش میکنیم.
اشباع فروش Over Sold
اشباع فروش یا Over Sold زمانی هستش که بیش از اندازه فروش انجام شده و فروشندگان اقدام به بستن معاملات خود در سود میکنن زمانی هستش که قیمت به زیر لول 30 وارد میشه و در این حالت اشباع فروش شروع میشه و زمانی که از 30 به سمت بالا حرکت بکنه و 30 به بالا رو قطع کنه ما اقدام به خرید میکنیم.
روند بازار خرید و فروش در زمان اشباع بازار با RSI
روند رو هم بر اساس RSI میتونیم تشخیص بدیم. زمانی که نشانه گر در اوسیلاتور مربوطه بالای لول 50 باشه روند صعودی و زمانی که زیر 50 باشه نزولی هستش در حالت صعودی میتونیم اقدام به خرید کنیم و در حالت نزولی میتونیم اقدام به فروش کنیم بعضی از موارد دیگه هستش که تو RSI استفاده میشه استفاده برای شکست روند زودتر از نمودار قیمت که بهمون نشون میده استفاده برای واگرائی و همگرائی که در جلسات بعدی صحبت میکنیم.
تشکیل الگوها
الگوها در اوسیلاتور و معاملات بر اساس اونها در منطقه های خرید و فروش در نمودار میتونیم Related Strength Index یا RSI رو از قسمت اسیلاتور اضافه کنیم بصورت عادی لول 30 و 70 رو داره که ما میتونیم به اون لول 50 رو هم اضافه کنیم و نمایش اون با این صورت خواهد بود نسبت به نمودار قیمت با یه مقدار اختلاف حرکت میکنه یعنی نسبت به نمودار قیمت یه مقدار کند تر حرکت میکنه و میتونه اشباع ها رو به ما نشون بده در این منطقه شروع به حرکت کرده و در این قسمت به بالای 70 رفته و زمانی که به پایین اون رو شکونده در اینجا بعد از اون حرکت نزولی در نمودار قیمت هم شروع شده و به سمت پایین حرکت کرده که اینجا زودتر از نمودار قیمت به ما شرایط رو توضیح داده بود که میتونیم اقدام به Sell کنیم.
خب حرکت های سریع خرید و فروش در زمان اشباع بازار انجام شده و در اینجا دوباره به زیر 30 اومده و در اینجا 30 رو به بالا قطع کرده یعنی ما از این کندل میتونستیم اقدام به خرید کنیم.
مناطق اشباع خرید و اشباع فروش
همونجور که میبنین پیش رفته و در این منطقه دوباره به منطقه اشباع خرید رسیده یعنی بازار حرکت کرده به سمت بالا و در منطقه 70 گیر کرده و در نهایت منطقه 70 رو به پایین شکونده و اشباع خرید رو تکمیل کرده پس تا موقعی که بالای 70 هستش ما اقدام به معامله نمیکنیم تا به پایین بشکونه و ما اقدام به سل کنیم و برای فروش هم به همین صورت هست.
در این قسمت به زیر 30 اومده یک بار برخورد کرده دوباره اومده و از اینجا به بعد یعنی از این کندل به ما گفته که میتونه خرید ها شروع بشه که میبینین دوباره به سمت بالا حرکت کرده و پیشرفت کرده پس به ما مناطق خریدهای اشباع از خریدها مثل اینجا و اشباع از فروش ها رو نشون میده و بقیه اوقات هم در این منطقه حرکت میکنه زمانی که بالای 50 هست مثل این منطقه ها مناطقی هستش که خرید بهتر هست یعنی خرید پیشنهاد میشه و زمان هایی که زیر 50 هست فروش پیشنهاد میشه و مثل نمودار قیمت حرکت هایی رو انجام میده ما میتونیم خطوط حمایت و مقاومت رو در داخل اونها بکشیم.
شکست روند
اگر ما در چارت قیمت اینجا یک روندی رو رسم کنیم زمانی که این روند شکسته شده اینجا هست یعنی اولین باری که این روند شکسته شده از این کندل هست که توی چارت اینجا میشه ولی اگر نگاه کنیم در خود RSI روی این کندل به ما شکست رو اعلام کرده بوده یعنی ما میتونستیم با همین کندل اقدام به فروش کنیم که اگر کندل رو هم بررسی کنیم میبینیم که کندل Engulf هست Close اون پایین تر از Open قبلی Low اون پایین تر از Low قبلی و کل قبلی رو پوشش داده و حتی High هم بالاتر از High قبلی هست جای مناسبی بوده چرا که تونسته بوده به مناطق بالایی برسه و در این حدود بارها قیمت وقتی رسیده بوده Reaction نشون داده بوده و حرکت کرده.
پس زمان مناسبی برای فروش بوده و اینجا هم اگر دقت کنیم میبینیم که زمانی که فروش رو اعلام کرده مکان مناسبی بوده که قبلا هم در این قیمت ها اگر به تایم های بالاتر مراجعه کنیم میبینیم که واکنش رو نشون داده بوده و میتونیم روند ها رو زودتر از اینکه توی چارت نشون بده ببینیم مثلا اگر اینجا روندی رو داشته باشیم و رسم کنیم همین روند رو هم در نمودارها رسم کنیم هیچ شکستی اتفاق نیوفتاده ولی در اینجا اولین جاییه که شکست تکمیل شده یعنی از این منطقه میتونستیم اقدام به خرید کنیم اگر شرایط مناسبی رو داشته در اینجا زمانی که Pull Back کرده برگشت کرده به حدود همین خط رسیده و ما بر اساس نمودار RSI میتونستیم اینجا با این کندل همر شروع به معاملات Buy بکنیم پس میتونیم همونجور که توی نمودارهامون روند رو میکشیم توی RSI بکشیم و به ما کمک شایانی رو میکنه.