نظریه داو جونز

یادگیری و تجربه برای دستیابی به کامیابی در مدیریت سرمایه گذاری حیاتی و ضروری است.
آموزش تحلیل تکنیکال – نظریه داو
نظریه داو گفتارهایی است که در حدود صد سال پیش به وسیله چارلز داو درباره روانشناسی بازار، واکنش قیمت ها و تفسیر نمودارها نظریه داو جونز پدید آمد. ویلیام همیلتون پژوهش ها و بررسی های داو را پالایش نمود و سرانجام رابرت ژثا نتایج را به صورت شمرده و مفصل درآورد.
پنداشت نظریه داو
همیلتون بر روی نتایج پژوهش های داو مطالب و گفتارهایی را افزود و به این ترتیب وی نیز در وال استریت مشهور گردید. یکی از پنداشت های مهم در نظریه داو آن است که میانگین بازار ( شاخص های کل ) بر مبنای قیمت پایانی باید روند را تایید کنند. ارائه اصول دیگری از جمله “تغییرات حجم باید با مسیر روند مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد” به نظریه داو غنی بخشیده است.
کاربرد نظریه داو
در واقع تحلیلگر علاوه بر تحلیل کنش قیمت باید به افزایش و یا کاهش حجم در جهت روند توجه داشته باشد نتیجه آنکه به عنوان یک معامله گر باید در روند باقی ماند تا زمانی که نشانه بازگشت و تغییر مسیر آشکار گردد.
“روش های دادوستد و برنامه های معاملاتی” بسیاری در سالهای گذشته به سرمایه گذاران معرفی شده است اما آنها ماندگاری زیادی نداشته اند و در گذر زمان افراد به ناکارآمدی و نقاط ضعف آنها پی برده اند.
علت محبوبیت نظریه داو
دیدگاه و نظریه داو و پیروان وی همچنان به عنوان ابزار سودمند در جهت بهبود وضعیت سرمایه گذاری کاربرد دارد. این موضوع از آنجا ناشی می شود که داو یک روش یا برنامه معاملاتی تدوین نکرد و در زمینه ساخت یک دستگاه یا برنامه ای برای نشان دادن نقاط خرید و فروش تلاش نکرد شماری از افراد با نادیده گرفتن نظریه داو در این اندیشه هستند که بتوانند با یک سری برنامه معاملاتی ( تریدینگ سیستم ) و تنها با اتکا به نرم افزارها سطوح مناسب دادوستد را تشخیص دهند. آیا دریافت نشانه های خرید و فروش بدون توجه به دیگر عوامل از جمله ارزش دارایی، عوامل مالی، شرایط اقتصادی و احساس سرمایه گذاران می تواند پیامد مطلوبی به همراه داشته باشد؟
افرادی که نظریه داو توسعه دادند
نظریه داو در طی سالها توسط کارشناسان آزموده شده است و افرادی همچون “شافر” و “راسل” در تغییر روندهای اصلی بازار در بین سالهای 1940 تا 1980 میلادی در اظهار نظریه های خود نظریه داو را بکار گرفتند و در عمل سرمایه گذاران، سودمندی و توانمندی آن را درک کردند.
نظریه داو یک سیستم معاملاتی است؟
نظریه داو یک ابزار واقع بینانه و منطقی است که به هیچ وجه نمی خواهد به معامله گر یک سیستم خاص را تحمیل کند. شاید شماری از افراد هنوز به برخی از اصول و گفتارهای داو تنها به عنوان نشانه یا هشداری برای خرید و فروش می نگرند و به طور نمونه تایید گرفتن از شاخص های بازار و یا نماگرهای تکنیکی ( اندیکاتورها ) را بدون توجه به موارد دیگر به عنوان روشی برای دادوستد مدنظر قرار می دهند.
هدف نظریه داو
هدف داو و همیلتون شناسایی روندهای اصلی و شکار حرکت های بزرگ بازار بوده است. آنها روند را تشخیص می دادند و پس از آن مسیر بازار را دنبال می کردند. نظریه داو به سرمایه گذاران برای شناسایی حقایق کمک فراوانی می کند و نباید انتظار داشت که بکارگیری آن بتواند به ارائه پیش بینی های دقیق و پیش گویی درباره آینده بیانجامد. هر چند برآورد و پیش بینی بازار غیر ممکن نیست، اما به هر روی کار دشواری است. همین که داو و همیلتون پذیرفتند که دیدگاه و اصول آنها به طرز حتم نمی تواند بدون اشکال باشد و بازارها کاملآً قابل پیش بینی نیستند، نشان می دهد که سرمایه گذاران باید با روشن بینی بیشتری به تحلیل بپردازند و از قضاوت کردن و پیش داوری بپرهیزند. در واقع تحلیل گر باید با راهنمایی گرفتن از دیدگاه داو بتواند پایه های تحلیلی خود را قوت بخشد.
نکته پایانی
تحلیل بازار یک دانش تجربی است و تنها متکی بر نظریه و اصول نیست، اغلب کارشناسان بر این باورند که بازارها نیاز به مطالعه و بررسی جدی دارد و تحلیل ممکن است همراه با شکست و پیروزی باشد. پیروزی ارزشمند است اما نباید با خودبینی و غرور توام شود و شکست اگر چه دردناک است اما می تواند سرچشمه و آغاز پیروزی باشد.
یادگیری و تجربه برای دستیابی به کامیابی در مدیریت سرمایه گذاری حیاتی و ضروری است.
با تشکر – خلیل رحمانی
کلمات مرتبط: نظریه داو، نظریه داو جونز، داوجونز، داوجونز چیست، داو جونز تحليل، داوجونز امروز، بازار داوجونز
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً 100 سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً نخستین ابزاری است که بیشتر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار وقتی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از زمان پیدایشش در آغاز دهه 90 میلادی، نخستین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسب و کار باشد.
تئوری داو از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات بسیاری شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان بعد از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی 6گانه نظریه داو جونز تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند قسمت تشکیل شده که به اصول اساسیِ 6گانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: همهی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر طبق فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که همهی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری سرمایه منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر قسمتی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف خطر تأثیرگذارند) توسط اشخاص تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال همهی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ چون از نظر بعضی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن نظریه داو جونز شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور نمونه نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر طبق مدت زمانشان به 3 دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی(Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی(Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و بیشتر خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. اصولا میان 3 هفته تا 3 ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی(Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از 3 هفته دوام دارند.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از 3 مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت(Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی(Public Participation): بعد از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کم ارزش سرمایهگذاری میکنند، رفته رفته تعداد بیشتری از معامله گرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع(Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفته بازی سود بیشتری کسب کنند اما تازه کاران متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و بنابراین از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو میگوید که روندهای اصلی، برخلاف بروز بعضی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این به آن معناست که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهده شده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال دیگر شاخصها همخوانی داشته باشد.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای نخستین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. همهی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند معامله گرها را در شناخت و پیش بینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. بر اساس نظریه داو 3 نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که بیشتر بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی هم 3 مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
آموزش ویدئویی نظریه چارلز داو _ اساس تحلیل تکنیکال
مطلبی که در این پست به آن پرداخته ایم برای هر معامله گری میتواند مفید باشد ، چه آن کسی که در بازارهای جهانی فعالیت میکند و چه آن کسی که در بورس ایران است . نظریه DOW پشتوانه تحلیل تکنیکال امروزی میباشد و در ادامه بیشتر شما را با آن آشنا خواهیم کرد.
در سال 1882 آقای Charles Dow (چارلز داو) بهمراه شریک کاری خود آقای Edward Jones (ادوارد جونز) موسسه ای را تاسیس کردند به نام داو جونز که در همان سالها آقای DOW نظریات و مقاله هایی را برای مجله وال استریت نگارش میکرد که بعد از چند دهه هنوز محققان و تحلیلگران بازارهای مالی مقالات آقای داو را پایه و اساس آن چیزی که الان تحلیل تکنیکال مینامیم دانسته اند .
اولین شاخص بازار مالی توسط آقای داو منتشر شده این شاخص از میانگین قیمت پایانی یازده شرکت بزرگ تهیه و تنظیم شده بود ، او به این درک رسیده بود که میانگین قیمت پایانی شرکتها میتواند مبنای خوبی برای وضعیت اقتصادی کشور باشد. وی در ادامه سالهای زندگی اش این شاخص را بسیار گسترده تر و دقیقتر نموده و راهنمای بسیار خوبی برای تعیین وضعیت اقتصادی جامعه بود و شاخصی که طراحی کرد در زمان خودش به دماسنج اقتصادی بازار مشهور بود .
انجمن تحلیلگران تکنیکال بعد یک قرن از مرگ اقای داو به پاس زحمات مهم و به جهت تقدیر از وی تندیسی به نام گورهام را به موسسه داوجونر اهدا کردند.
متاسفانه از نظریات اقای داو کتابی در زمان خودش منتشر نشد و اطلاعاتی که در دست است صرفا مقالاتی میباشد که در مجله وال استریت بیش از یک قرن قبل منتشر کرده است .
در سال 1922 و پس از گذشت 2 دهه از مرگ آقای داو فردی بنام ویلیام پیتر همیلتون کتابی را منتشر کرد که در آن تمامی نظریات DOW ارائه شده بود .
در ویدئو هایی که مشاهده خواهید کرد بصورت کلی نظریه آقای داو را توضیح خواهیم داد تا بتوانید به درک پایه و اساس تحلیل تکنیکال برسید .
تئوری داو (Dow Theory) چیست؟
امروزه یک تحلیلگر تکنیکال میتواند از ابزارهای مختلفی مانند نمودارها و گرافها برای تجزیه و تحلیل بازار استفاده کند. فرآیند تفکر و تصمیمگیری یک تحلیلگر بر اساس نظریههای مختلفی است که در طول سالها ایجاد شده است. اگر به تاریخ تحلیل تکنیکال برگردیم، اساس این شاخه از سرمایهگذاری سهام به تئوری داو برمیگردد. در ادامه با مطلب “تئوری داو (Dow Theory) چیست؟” همراه ما باشید.
تاریخچه تئوری داو (Dow Theory)
تئوری داو اولین بار توسط چارلز داو که بنیانگذار داوجونز و اولین سردبیر وال استریت ژورنال بود، ارائه شد. این نظریه بر اساس مقالههای بسیاری است که او بین سال های 1900-1902 نوشته بود. پس از مرگش، ویلیام همیلتون کارش را ادامه داد. در سال 1932، رابرت رئا نوشتههای این دو نفر را در مجموع تحت عنوان تئوری داو منتشر کرد.
تئوری داو (Dow Theory) چیست؟
این نظریه بیان میکند که چگونه همه بازارهای مالی از سری قوانین مشخصی تبعیت میکنند. این قوانین با الگوهایی تکرارشونده در چرخههای مختلف دیده میشوند. این اولین نظریهای بود که توضیح داد، بازار در روندها (Trends) حرکت میکند. با اینکه در طول سالها چیزهای زیادی در بازارهای ارز و سهام تغییر کرده است، اما اصول اساسی تئوری داو همچنان پابرجاست.
تئوری داو اساس اکثر تحلیلهای تکنیکال مورد استفاده در معاملات روزانه و سرمایهگذاری امروزی را تشکیل می دهد. ایدههایی مانند روند صعودی، روند نزولی، حمایت و مقاومت از نظریه داو شروع شد.
شش اصل تئوری داو (Dow Theory)
اصل 1- همهچیز بر بازار اثر میگذارد.
این اصل تئوری داو از فرضیه بازار کارا (efficient market) گرفته شده است. اصل 1 میگوید که تمام اطلاعات موجود درباره قیمت فعلی، از مواردی مثل درآمد شرکت، احساس سرمایهگذاران، تورم تا حتی اقتصاد کلان تأثیر گرفته است. در نتیجه بهتر است به جای مطالعه گزارشهای سود یا ترازنامه شرکتها، حرکت قیمتها را تحلیل کنید.
البته در نظر داشته باشید که اگرچه این موضوع فلسفه تحلیل تکنیکال است، اما نقطه مقابل تحلیل فاندامنتال و اقتصاد رفتاری است.
اصل 2- سه نوع روند بازار وجود دارد.
این سه نوع روند تئوری داو (Dow Theory) بر اساس مدت زمانی که به خود اختصاص میدهند تقسیمبندی میشوند.
روندهای اولیه یا اصلی (Primary trends): روند اولیه ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشد و روند اصلی بازار است. این روندها میتوانند بازارهای گاوی (صعودی)، بازارهای خرسی (نزولی) یا خطوطو روند جانبی باشند.
روندهای ثانویه (The Secondary Trend): این روند ممکن است چند هفته یا شاید چند ماه طول بکشد. معمولاً خطوط اصلاحات خلاف روند اصلی است. به عبارت دیگر جایی است که قیمت در جهت مخالف روند اولیه حرکت میکند و یک واکنش متقابل جزئی به حرکت بزرگتر در بازار اتفاق میافتد.
روندهای جزئی (Minor trends): این دسته از روندها نوسانات روزانه در بازار هستند. برخی از تریدرها ترجیح میدهند آنها را نویز بازار بنامند. روندهای جزئی کمتر از سه هفته طول میکشند. روند جزئی خلاف جهت روند ثانویه و همسو با روند اصلی است.
اصل 3- روند بازار سه فاز دارد.
تئوری داو (Dow Theory) نشان میدهد که بازارها از سه مرحله مجزا تشکیل شده است که خود به خود تکرار میشوند. هر دو روند نزولی اولیه (بازارهای خرسی) و روندهای صعودی اولیه (بازارهای گاوی) معمولاً با سه مرحله مشخص میشوند که در زیر مورد بحث قرار گرفته است.
مراحل روند در بازار صعودی:
فاز 1. مرحله انباشت: در این مرحله سرمایهگذاران آیندهنگر، معمولاً سهام یک کسبوکار در حال افول را میخرند (از سرمایهگذارانی که از آن کسب و کار دلسرد شدهاند). سپس قیمت بالاتری برای سهام میگذارند. درنهایت به تدریج حجم فروش کاهش پیدا میکند.
فاز 2. مرحله حرکت بزرگ: در مرحله دوم به این نظریه داو جونز خاطر که جهت قیمت تغییر کرده است، روند رو به رشد کسب و کار جلب توجه میکند. در نتیجه باز عدهای برای خرید سهام اقدام میکنند و این روند رشد سریعتر اتفاق میافتد.
فاز 3. مرحله زیادهروی و افراط: در نهایت مرحله سوم فرا میرسد که بازار برای سهام مذکور بسیار خوب است. چرا که همه اخبار مالی خوب هستند، پیشرفت قیمتها دیدنی است و به طور مرتب صفحه اول روزنامهها را به خود اختصاص میدهند. اینجا جایی است که عدهای احساس میکنند از بازار عقب ماندهاند و باید این سهام را بخرند. در حالی که احتمال این که سرمایهداران حرفهای بخواهند سود را ذخیره کنند و از بازار خارج شوند، بسیار است.
نکته درباره مراحل روند در بازار نزولی: برعکس این مثال اتفاق میافتد. یعنی در مرحله اول سرمایهگذاران دوراندیش این واقعیت را احساس میکنند که سهام یک کسب و کار به اوج غیرعادی رسیده است و داراییهای خود را به سرعت خارج میکنند. بازار زیاد تفاوتی نمیکند اما کم کم عدهای دیگری با افت سهام شروع به فروش آن میکنند. در نهایت وقتی که دیگر ارزش خود را از دست داده است آخرین دسته سهامداران که حالا دچار پنیک شدهاند، سهام خود را میفروشند.
اصل 4- شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند.
برای اینکه یک روند ایجاد شود، شاخصهای فرضی داو یا میانگینهای بازار باید یکدیگر را تایید کنند. به این معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص رخ میدهند باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند.
مثلاً اگر یک شاخص به بالاترین حد خود در 52 هفته اخیر برسد، اما شاخص دیگر پایینتر بماند، شکست مقاومت صعودی در شاخص اول آنقدر قوی نیست. حال اگر شاخص دوم هم به بالاترین حد خود در 52 هفته اخیر رسید، روند قیمت وسعت پیدا میکند و احتمال ادامه روند صعودی آن بیشتر میشود.
اصل 5- حجم معاملات باید روندها را تأیید کند.
حجم (Volume) تعداد معاملات انجامشده یا ارزش معاملاتی است که در یک دوره زمانی مشخص انجام شده است. در بازار گاوی، حجم با افزایش قیمتها افزایش مییابد و با کاهش قیمتها کاهش. در بازارهای خرسی، زمانی که قیمتها کاهش مییابند، گردش مالی زیاد میشود.
اصل 6- یک روند تا زمانی ادامه دارد که برگشت رخ دهد.
بر اساس اصل 6، تئوری داو (Dow Theory) بیان میکند که روند یک حرکت پیوسته است و تا زمانی که نیروی خارجی بر آن وارد نشود، در جهت برگشت تغییر نخواهد کرد. اگر بازار در حال افزایش باشد، به احتمال زیاد به رشد خود ادامه خواهد داد. اگر در حال سقوط باشد، به احتمال زیاد به سقوط ادامه خواهد داد. و اگر به جایی نرسد، به احتمال زیاد همچنان در یک محدوده باقی خواهد ماند. در تمام این حالتها اگر اتفاقی خارج از حالت معمول نیافتد، روند مسیر ثابتی را طی میکند.
به طور خلاصه، تئوری داو به یک تریدر یا تحلیلگر بازار کمک میکند تا دیدی جامع نسبت به بازارها از نظر روندها و مراحل آن پیدا کند.
آشنای با نظریه داو یا تحلیل تکنیکال بازار
ویکی تماس _ نظریه داو توسط چارلز داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال به صورت سرمقاله هایش نوشته شده است و کلیت نظریه داو می گویید که بازار خود همه چیز را می داند تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت بازار منعکس شده است.
در امور مالی، یک روش تجزیه و تحلیل برای پیش بینی جهت قیمت ها از طریق مطالعۀ دادههای قیمتی گذشتهٔ بازار وجود دارد. تحلیلگران تکنیکال با استدلال این که عرضه و تقاضا در نهایت باعث کشف قیمت میشود، با بررسی و مطابقت گذشته نمودار قیمتی و پیدا کردن الگوهای متفاوت و تکرارشونده آینده قیمت یک دارایی را پیشبینی میکنند. تحلیل تکنیکال اولین بار توسط نظریه داو جونز چارلز داو و نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ ارائه شد.
تحلیل فنی بر اساس این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی گذشته میتواند تأثیر بسزایی در روند آتی بازار داشته باشد. معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی را برای بررسی روند بازار (بر اساس نمودارها و حرکات قیمت) به کار میگیرند.
نظریه داو چیست؟
اساساً نظریه داو چارچوبی برای تحلیل تکنیکال بازار است که بر اساس نوشته های چارلز داو در مورد تئوری بازار بنا شده است. داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران شرکت داو جونز بود. به عنوان بخشی از این شرکت، او به ایجاد اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز ( DJT ) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز ( DJIA ) کمک شایانی کرد.
داو هرگز ایده های خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت با این حال، بسیاری با نظریه او از طریق سرمقاله هایش در وال استریت ژورنال آشنا شده اند. پس از مرگ او، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایدهها را اصلاح کردند و از سرمقالههای او برای جمعآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته میشود، استفاده کردند.
این مقاله مقدمه ای بر تئوری داو ارائه می دهد و مراحل مختلف روندهای بازار را بر اساس کار داو مورد بحث قرار می دهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نیستند و قابل تفسیر هستند.
اصول اولیه نظریه داو
بازار همه چیز را منعکس می کند
این اصل نزدیک به فرضیه بازار کارآمد ( EMH ) است. داو معتقد بود که بازار همه چیز را تخفیف می دهد، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.
به عنوان مثال، اگر به طور گسترده از یک شرکت انتظار رود که سودهای بهبود یافته مثبت را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام آنها قبل از انتشار گزارش افزایش می یابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شد، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.
داو مشاهده کرد در برخی موارد یک شرکت پس از اخبار خوب ممکن است ، قیمت سهام خود را کاهش دهد، زیرا آنطور که انتظار داشتند رشد خوبی نداشته است.
نظریه داو هنوز توسط بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران صادق است و اجرا می شود به ویژه توسط کسانی که از تحلیل تکنیکال استفاده گسترده ای می کنند. با این حال، کسانی که تجزیه و تحلیل بنیادی را ترجیح می دهند مخالف نظریه داو هستند و معتقدند ارزش بازار منعکس کننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.
برخی از مردم می گویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورده که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی می شود. نظریه داو می گوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:
روند اولیه – این حرکت اصلی بازار است که از ماه ها تا چندین سال طول می کشد.
روند ثانویه – از هفته ها تا چند ماه طول می کشد.
روند سوم – تمایل به مرگ ( کاهش قیمت) در کمتر از یک هفته تا ده روز. در برخی موارد، ممکن است فقط برای چند ساعت یا یک روز دوام داشته باشند.
با بررسی این روندهای مختلف، سرمایه گذاران می توانند فرصت هایی برای سرمایه گذاری را پیدا کنند. در حالی که روند اولیه کلیدی است که باید در نظر گرفته شود، فرصت های مطلوب زمانی رخ می دهد که به نظر می رسد روندهای ثانویه و ثالث با روند اولیه در تضاد هستند.
به عنوان مثال، اگر فکر میکنید یک ارز دیجیتال روند اولیه مثبت دارد، اما روند ثانویه منفی را تجربه میکند، ممکن است فرصتی وجود داشته باشد که آن را نسبتاً پایین خریداری کنید و پس از افزایش ارزش آن، سعی کنید آن را بفروشید.
مشکل در حال حاضر، مانند آن زمان، در تشخیص نوع روندی است که مشاهده میکنید، و اینجاست که تحلیل تکنیکی عمیقتر وارد میشود. امروزه، سرمایهگذاران و معاملهگران از طیف گستردهای از ابزارهای تحلیلی استفاده میکنند تا به آنها کمک کند بفهمند به دنبال چه نوع روندی باشند.
روندهای بازار در نظریه داو
سه مرحله روندهای اولیه
داو ثابت کرد که روندهای اولیه بلندمدت دارای سه مرحله هستند. و در یک بازار صعودی، مراحل به شرح زیر انجام می شود:
انباشت : پس از بازار نزولی قبلی، ارزش دارایی ها همچنان پایین است زیرا تمایل بازار عمدتاً منفی است. معامله گران هوشمند و بازارسازان در این دوره، قبل از افزایش قابل توجه قیمت، شروع به انباشت می کنند.
مشارکت عمومی: اکنون بازار گسترده تر فرصتی را که معاملهگران هوشمند قبلاً مشاهده کردهاند، درک میکند و عموم مردم به طور فزایندهای در خرید فعال میشوند. در این مرحله، قیمت ها به سرعت افزایش می یابد.
مازاد و توزیع : در مرحله سوم، عموم مردم همچنان به گمانه زنی ادامه نظریه داو جونز می دهند، اما روند به پایان خود نزدیک می شود. بازارسازان شروع به توزیع دارایی های خود می کنند، یعنی با فروش به سایر شرکت کنندگان که هنوز متوجه نشده اند که روند در شرف معکوس شدن است.
در صورتی که در یک بازار نزولی، مراحل فوق اساساً معکوس می شود. این روند با توزیع از سوی کسانی که نشانه ها را می شناسند آغاز می شود و با مشارکت عمومی دنبال می شود. در مرحله سوم، عموم مردم به ناامیدی ادامه خواهند داد، اما سرمایهگذارانی که میتوانند تغییرات آتی را ببینند دوباره شروع به انباشت خواهند کرد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که این اصل درست باشد، اما هزاران معاملهگر و سرمایهگذار قبل از اقدام، این مراحل را در نظر میگیرند. البته در روش Wyckoff همچنان بر ایدههای انباشت و توزیع تکیه می شود و مفهومی تا حدودی مشابه از چرخههای بازار (حرکت از یک فاز به فاز دیگر) را توصیف میکند.
همبستگی متقاطع
نظریه داو معتقد است که روندهای اولیه مشاهده شده در یک شاخص بازار باید با روندهای مشاهده شده در شاخص بازار دیگر تأیید شود. در آن زمان، این عمدتا مربوط به شاخص حمل و نقل داوجونز و میانگین صنعتی داوجونز بود.
در آن زمان، بازار حمل و نقل (عمدتاً راه آهن) به شدت با فعالیت های صنعتی مرتبط بود. این منطقی است: برای اینکه کالاهای بیشتری تولید شوند، ابتدا به افزایش فعالیت ریلی نیاز بود تا مواد اولیه مورد نیاز تامین شود.
به این ترتیب، ارتباط واضحی بین صنعت تولید و بازار حمل و نقل وجود داشت. اگر یکی سالم عمل می کرد، دیگری هم احتمالاً سالم بود. با این حال، اصل همبستگی شاخصهای متقاطع امروزه خوب عمل نمیکند، زیرا بسیاری از کالاها دیجیتال هستند که نیازی به تحویل فیزیکی ندارند. در این نظزیه حجم خیلی مهم بود.
همانطور که بسیاری از سرمایه گذاران اکنون انجام می دهند، داو به حجم به عنوان یک شاخص ثانویه حیاتی اعتقاد داشت، به این معنی که یک روند قوی باید با حجم معاملات بالا همراه باشد. هر چه حجم بالاتر باشد، احتمال اینکه حرکت منعکس کننده روند واقعی بازار باشد بیشتر است. وقتی حجم معاملات کم است، عامل قیمت ممکن است نشان دهنده روند واقعی بازار نباشد.
در نظریه داو روندها تا زمانی که یک معکوس تایید نشده است معتبر هستند
نظریه داو معتقد است که اگر بازار روندی داشته باشد، به روند خود ادامه خواهد داد. بنابراین، برای مثال، اگر سهام یک کسب و کار پس از اخبار مثبت شروع به روند صعودی کند، تا زمانی که یک معکوس قطعی نشان داده شود، این روند ادامه خواهد داشت.
به همین دلیل، داو معتقد بود که معکوسها باید با شک و تردید برخورد شود تا زمانی که به عنوان یک روند اولیه جدید تأیید شود. البته، تمایز بین یک روند ثانویه و شروع یک روند اولیه جدید آسان نیست، و معامله گران اغلب با معکوس های گمراه کننده ای مواجه می شوند که در نهایت فقط روند ثانویه هستند.
بستن افکار
برخی از منتقدان استدلال می کنند که نظریه داو منسوخ شده است، به ویژه در رابطه با اصل همبستگی شاخص متقاطع (که بیان می کند یک شاخص یا میانگین باید شاخص دیگری را پشتیبانی کند). با این حال، اکثر سرمایه گذاران نظریه داو را امروزی و مرتبط می دانند. نه تنها به این دلیل که به شناسایی فرصت های مالی مربوط می شود، بلکه به دلیل مفهوم روندهای بازار که داو ایجاد کرد.